۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

کلید سُل


کلید سُل!نَت برگشت!یک سکوت سفید!
برای اینکه بفهمی سه ضرب پا تأکید-

که عاشقت شده ام روی حامل ِ پنجم
درست پیش همان زن که بی جهت خندید

نبند چشم وُ نگو نه! که بی تو می افتم-
به چند خط اضافی پُر از سیاه وُسفید

دوباره«دو»بده «دو»«می»ویک علامتِ «فا» -
صله که سرزده افتاد روی صفحه کلید

پس از کمی نوسان خواستم بگویم من...
که یک «دولاخطِ پایان»بدون مکث رسید

وَتو شدی نُتِ گنگِ دوشنبه هائی که-
به روی دسته گیتار من نمی رقصید
                                     26دی 80

۲ نظر:

زنی که ... گفت...

اگر چه عناصر موسیقی با موسیقی غزل خوب جفت و جور شده ولی دلالت این عناصر در تناظر با مفهوم القایی غزل دوئت هماهنگی رو ایجاد نکرده .
حس میکنم تا حدودی این عناصر به غزل تحمیل شده چیزی مثل یک ماده مصرفی بر پیکره غزل .
البته بدائت و غایت غزل به زیبایی به این همنوایی رسیده

زنی که ... گفت...

پستاوایی سمج روی نت هایی لزج